فرهنگ دهقانی در چین سابقه چندهزار ساله
دارد. حتی در دوران مانو که عده زیادی به خاطر قحطی و گرسنگی مردند، همین
کشاورزی و خوداتکاییبود که جان سایرین را نجات داد. ارزن، برنج و تکه های
کوچک نان برای سیر کردن شکم چینی ها کافی بود.
به گزارش سافت گذر به نقل ازبرسام؛ ولی حالا دهه ها از آن دوران گذشته و این سرزمین کشوری قدرتمند و غنی شده.
جایی که علاوه بر کشاورزی، تکنولوژی را هم تبدیل به یکی از نقاط قوتش کرده
و در آن کاملا خودکفا شده. شیائومی در لغت به معنای ارزن است. ارزنی که
حالا اژدهای زرد چینی را تغذیه می کند و جهانی را تحت تسلطش گرفته است. علی
باب و شیائومی فقط نشانه های کوچکی از توانایی های چین در آینده دنیای
فناوری هستند. عرصه ای که دیگر فقط محدود به قدرت های سنتی در بازار که
نگرش های کاملا عملگرایانه و تجاری دارند. چینی ها اما نوع دیگری به ماجرا
نگه می کنند. از نظر آنها همه چیز فقط مربوط به فروش دستگاه و خدمات نیست.
سود
تجاری در اولویت قرار ندارد و حتی رسیدن به تکامل هم آنچنان حیاتی نیست.
روزگاری بودا می گفت یک دانه برنج می تواند به بزرگی یک کوه باشد. نگاهی که
چینی ها به آن اعتقاد دارند. شروعی از کوچک ترین نقطه بازار و رسیدن به
دروازه های بزرگی و افتخار. شاید بودا علاقه و اطلاعی از آینده مدرن نداشت.
نمی دانست که فناوری همه چیز را می بلعد و قرن ها بعد این پتنت ها و
بیزنیس مدل ها هستند که جهان را اداره می کنند. اما واقعیت محض و بی رحم
دنیای کنونی همین است. دست های پنهان بازار را آدام اسمیت دیده بود و
افشایشان کرد. دست های پنهانی که حتی از بودا هم برای منافعشان نمی گذرد.
ششم ژوئن سال ۲۰۱۰ شاید برای همیشه روزی بی اهمیت باقی می ماند سالی که
در آن نوکیا همچنان رو به افول می رفت و اپل بازار اسمارت فون ها را تصرف
کرده بود. دوره ای که سامسونگ، سونی و HTC رقابتشان را برای اول شدن در
فروش گوشی های اندرویدی آغاز کرده بودند. هیچ کدام از این شرکت ها نمی
دانستند که فقط در مدت ۴ سال، ممکن است همه چیز برایشان تغیر کند. داستان
نوکیا تمام و به مایکروسافت فروخته شد.
سونی و HTC در رقابت با سامسونگ به دردسری جدی افتاده بودن؛ و این
کمپانی کره ای با خیالی آسوده برترین فروشنده گوشی های اندرویدی بود.
بلندپروازی های سامسونگ و رقابتش با اپل در بازارهای مختلف تمامی نداشت.
کپی برداری ها و دعواهای این دو غول برای چندین سال در دادگاه های مختلف
بررسی شد. این دعواهای قضایی برای هر دو شرکت هزینه های زیادی داشت. ولی
مصرف کنندگان نهایی برنده این جدال بودند.
دستگاه های قوی تر، زیباتر و هشومندتر آن چیزی بود که از نتیجه این
رقابت عاید کاربرانشان می شود. با این وجود هنوز هم بازار اسمارت فون ها به
ظرفیت نهایی اش نزدیک هم نشده بود. گروه زیادی از مخاطبان این بازار هنوز
نمی توانستند دستگاه هایی مناسب توان مالی خود پیدا کنند. آیفون گوشی
گرانقیمتی بود و گوشی های خوب اندرویدی هم قیمت نسبتا بالایی داشت.
ششم ژوئن ۲۰۱۰ برای این عده، روزی طلایی بود. روزی که در آن شیائومی
تاسیس شد. استارت آبی که خیلی زود از حالت شرکتی کوچک خارج و تبدیل به یکی
از بازیگران اصلی این بازار شد. هشت شریک چینی با ایده تولید دستگاه های
ارزان قیمت و قدرتمند، این شرکت را پایه گذاری کردند. خیلی زود و در ماه
آگوست همان سال، فرمویر مخصوص شیائومی به نام MIUI در دسترس کاربران
اندرویدی قرار گرفت. فرمویری که خیلی زود محبوب شد و به شیائومی کمک کرد تا
اولین دستگاهش به نام MI1 را به بازار عرضه کند.
قدرت نرم افزای و سخت افزاری اولین دستگاه شیائومی، از چشم مخاطبان و
کارشناس ها دور نماند. قدرتی که ریشه در سوابق لی جون مدیرعامل این شرکت
دارد. او پیش از این مدیر شرکتی نرم فازاری بوده و در طراحی فرمویر مخصوص
شیائومی، نقشی مهم ایفا کرده. فرمویری که شباهت هایی انکارنشدنی به سیستم
عامل ios دارد؛ چیزی که اصلا اتفاقی نیست.
اپل چینی
لی جون یکی از ستایشگران استیو جابز است.
او حتی در نحوه پوشش و حرف زدنش هم تلاش می کند مانند استیو عمل کرده و از
تاکتیک های بازاریابی مشابهی هم استفاده می کند. غلظت تقلیدهای لی جون از
جابز به حدی رسیده که به او لقب جابز چینی داده اند. همان طور که به
شیائومی هم اپل چینی شده می گویند؛ اما شیائومی به خوبی می داند که نمی
تواند الگوی تجاری اپل را هم تقلید کند. بازار گوشی های گران و لوکس در
اختیار اپل قرار دارد. آنها با فروش بالای آیفون حاشیه سود بالایی را به
جیب زده و گروه وفاداری از کاربران را هم گردآوری کرده اند.
شیائومی هم با تاسیس فروشگاه نرم افزاری اختصاصی و مدیریت کامل زنجیره
تولید سخت افزارهایش، در حال تلاش برای ایجاد این وفاداری در مصرف کنندگانش
است. الگوی تجاری آنها در این حالت است که جالب توجه به نظر می رسد. سونی و
سامسونگ برای سودآوری گوشی های متنوعی را در فواصل زمانی کوتاه مدت به
بازار عرضه می کنند. مدل شیائومی اما کاملا فرق می کند. آنها یک گوشی را
مثلا برای دو سال به بازار عرضه می کنند. در طول این مدت قیمت مواد اولیه
سازنده دستگاه کمتر شده و حاشیه سود فروش بیشتر و بیشتر می شود. با این مدل
عجیب و جالب است که شیائومی می تواند قیمت هایی بسیارایین تر را پیشنهاد
بدهد.
سامسونگ گلکسی S5 با قیمت ۶۰۰ دلاری اش یکی از گوشی های برتر بازار است؛
اما شیائومی اسمارت فونش را با همان کیفیت و قیمتی ۳۲۰ دلاری می فروشد.
برای همین اصلا عجیب نیست که نزد گروه هایی مثل افراد کم درآمد و نوجوانان،
شیائومی محبوبیتی فوق العاده پیدا کرده. محبوبیتی که حالا سایر رقبای
اندرویدی را به چالش کشیده است.
سقوط سامسونگ
افت فروش سامسونگ شاید عجیب به نظر برسد
اما برای کارشناس های بازار این اتفاق قابل پیش بینی بود. سامسونگ از
آنجایی به چالش کشیده شد که هرگز فکرش را نمی کرد. بازارهای بزرگ شرق آسیا و
کشورهای در حال توسعه مناطقی که رقیبی مثل اپل هم چندان توجهی به آن نداشت
و مشغول گسترش بازارش در اروپای غربی و آمریکای شمالی بود، شیائومی
ومدیرانش این جای خالی را به خوبی دیده و پر کردند.
قیمت های پایین و دستگاه های قدرتمندشان، رویای افرادی بود که توانایی
خرید آیفون ها و گلکسی ها را نداشتند. حالا آنها می توانستند با خرید
اسمارتفون های شیائومی، به این آرزو جامه عمل بپوشانند. علاوه بر این سخت
افزار قوی و ارزان، فرمویر زیبای شیائومی هم در این گسترش و محبوبیت نقش
مهمی ایفا کرد. با این تفاسیر شد انفجاری شیائومی اصلا عجیب به نظر نمی
رسد. آنها بازار چین را به خوبی می شناختند و توانایی تولید انبوه دستگاه
هایشان را هم داشتند.
بازارچین
و کشورهای شرق آسیایی تشنه چنین چیزی بود و شیائومی فقط به این نیاز پاسخ
داد. آنها در تمام این سه سال کاربرانشان را حمایت کردند و فرهنگ هواداری
جالبی را پدید آوردند. شیائومی هرهفته و در روز جمعه آپدیتی نرم افزاری
برای گوشی هایش آماده می کند. به بازخوردها و نظرات کاربران اهمیت داده و
آنها را در بهترکردن این سیستم عامل بازی می دهد.
بدون پرداخت هیچ هزینه ای فرمویر آنها به
۲۴ زبان ترجمه شده و توسعه دهندگان زیادی در فروشگاه نرم افزاری شان فعالیت
می کنند. امری که از همین نزدیکی آنها به مخاطبانشان پدید آمده است.
مخاطبانی که با تبلیغات دهان به دهان، فروش میلیونی گوشی های شیائومی را
رقم می زنند. شیائومی نیازی به تبلیغات میلیارد دلاری در رسانه های مختلف
ندارد. به جای آن میلیون ها نفر به طور رایگان و عملی به تبلیغ گوشی هایش
می پردازند. چرخه ای مثبت که همین طور ادامه پیدا می کند.
اژدها می غرد
آینده برای شیائومی بسیار روشن به نظر می
رسد. سرمایه گذاران مختلفی به پروژه آنها علاقه مند شده اند. رشد انفجاری
این شرکت فقط بخش کوچکی از پتانسیل هایشان را نشان می دهد. فقط در مدت سه
سال آنها به رتبه سوم تولیدکنندگان اسمارت فون ها رسیده و در حال پیشی
گرفتن از سامسونگ هستند. شیائومی حالا علاوه بر بازار بزرگ چین، به خروج از
مرزهای این کشور هم علاقه نشان داده.
این بین المللی شدن نیاز به تجربه و کمک متخصصان دارد. برای همین بود که
شیائومی یکی از مدیران سابق گوگل را استخدام کرد. هوگو بارا بعدا از یک
سال مذاکره با کمپانی چینی، سرانجام به تیم مدیریتی شیائومی ملحق شد. او
وظیفه دارد به رشد جهانی شرکت کمک کند. شیائومی می خواهد در ۵ سال آینده
اولین تولیدکننده تلفن های همراه در سرتاسر جهان باشد.
اپل و سامسونگ رقبای آسانی نیستند و برای انجام این ماموریت تجربه های
هوگو بارا در گوگل برای کارفرمای جدیدش حیاتی است. بازار هنگ کنگ، تایوان و
مغولستان در تسلط کامل شیائومی است. آنها به تازگی در هندوستان هم عملکردی
خیره کننده داشته اند. اندونزی، تایلند، روسیه، ترکیه، مکزیک و برزیل
مقاصد آینده این شرکت است. آنها برای رفتن به سمت اروپا و آمریکای شمالی
هیچ عجله ای ندارند.
قدم به قدم رقبایی مثل ال جی، سونی و HTC را زمین زده و شکست دادند.
سامسونگ رقیبی بزرگ است و نمی خواهد مثل نوکیا به این زودی ها تسلیم شود؛
اپل هم با ارتشی از پتنت ها، ابداعات و نقدینگی در انتظار این رقیب تازه
وارد است. این شاید تازه شروع چالش های اصلی برای شیائمی باشد. راضی نگه
داشتن کاربران و تضمین فروش های چند ده میلیونی کار بسیار دشواری است. لی
جون اما به توانایی های شرکتش مطمئن است: «از سه سال پیش که کارمان را شروع
کردیم، هیچ کسی به ما و نگرشمان باور نداشت. حالا اما ببینید ما کجا
هستیم. ما از این رقابت نمی ترسیم، بلکه از آن انرژی هم می گیریم.»
شاید با کمک همین اطمینان و انرژی باشد که شیائومی جسارت بلندپروازی
پیدا کرده و حالا به عرصه هایی مثل تولید تبلت و تلویزیون هم وارد شده است.
جایی که بدون نوآوری و تجربه کافی نمی توان در آن موفق شد. اژدهای چینی ها
اما از هیچ چیز هراسی ندارد. او تازه از نابودکردن دشمنانش لذت می برد.
خوش به حال اندروید!
اندروید کلمه ای یونانی و به معنای روبات
است. در ماه اوت سال ۲۰۰۵ بود که گوگل این پروژه را خریداری کرد. سه سال
بعد HTC اولین گوشی مبتنی بر اندروید را تولید و به بازار عرضه کرد. پس از
آن بود که طوفان گوشی های مختلف اندرویدی بازار را درنوردید و تبدیل به
انتخاب اول عده زیادی شد. حالا بعد از نزدیک به یک دهه از شروع این پروژه،
اندروید فراگیرترین سیستم عامل برای گوشی های همراه است.
فراگیری و قدرتی که هیچ ربطی به موطن این واژهندارد. حتی نقش گوگل هم
چیزی جز مدیریت و واگذاری حق امتیاز استفاده اش نیست. اندروید بیش از هر
چیز این قدرت را مدیون شرکت های شرق آسیایی است. امثال سامسونگ، سونی و ال
جی که اسمارت فون هایی زیبا و جذاب را بر پایه این سیستم عامل به بازار
عرضه کردند. کاربران را با توانایی هایش اشنا کرده و آن را تبدیل به انتخاب
اول تمامی افرادی کردند که هیچ علاقه ای به اپل و دستگاه هایش نداشتند.
حالا اندروید خون جدید را در رگ هایش احساس می کند؛ چرا که این کمپانی های
تازه نفس چینی چندین میلیون گوشی جدید اندرویدی فروخته و در بازارهای تازه
تسلطش را تداوم می بخشند.
وان پلاس، هوآوی و شیائومی علاوه بر سودآوری مالی برای خودشان، بیش از
پیش هژمونی اندروید را در رقابت با ویندوزفون و ios تثبیت می کنند. البته
این مسئله بدون تلفات هم نیست. سامسونگ در حال افول بوده (آی تی باز شماره
۴۸۱ را که خوانده اید؟) و سایر گوشی سازهای اندرویدی هم با افت فروش
پرچمدارهایشان مواجه شده اند. این رقابتی است که در ۱-۲ سال آینده بازار را
تغییر داده و برندگاننهایی اش بر بازار حکومت خواهند کرد. در این میدان
لاری پیج و سرگی برین نمی توانند خوشحالی شان را پنهان کنند.
شاید اندروید سودآوری مستقیمی برای گوگل نداشته باشد ولی درآمدهای
غیرمستقیم زیادی را نصیب آنها می کند. جدا از مباحث مالی، گوگل به کاربران
چندصد میلیونی سیستم عاملش افتخار می کند و در حال برنامه ریزی برای تسری
دادن اندروید به تلویزیون ها و حتی رایانه های شخصی است. جاه طلبی های
گوگلی ها تمام نشدنی است و حالا آنها اسب های تازه نفسی را زین کرده اند.
تسخیر بازار چندمیلیاردی چین و هند به کمک شیائومی و هوآوی، هدف نهایی و
رویایی آنهاست. هدفی که حالا بیشتر از گذشته در دسترس به نظر می رسد.